ذخایر نفت و گاز چین، فراتر از تصور
چین ابرقدرت باقي ميماند
چین ابرقدرت باقي ميماند
مت بادیالی *
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: Daily Crux
درست زمانی که فکر میکردیم چین به اوج خود رسیده و نمیتواند برگ جدیدی رو کند، اعلام شد که اکتشاف نفتی مهمی در این کشور صورت گرفته است. روی این خبر مانور زیادی داده نشد؛ اما همانطور که جیا کینگلین، رییس مجموعه مشاوره ملی اعلام کرده، «با توجه به ذخایر کشف شده در چین میتوان انتظار داشت که تا سال 2020، تنها بخش کوچکی از مصرف انرژی چین از واردات تامین شود».
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: Daily Crux
درست زمانی که فکر میکردیم چین به اوج خود رسیده و نمیتواند برگ جدیدی رو کند، اعلام شد که اکتشاف نفتی مهمی در این کشور صورت گرفته است. روی این خبر مانور زیادی داده نشد؛ اما همانطور که جیا کینگلین، رییس مجموعه مشاوره ملی اعلام کرده، «با توجه به ذخایر کشف شده در چین میتوان انتظار داشت که تا سال 2020، تنها بخش کوچکی از مصرف انرژی چین از واردات تامین شود».
![]() |
چین در حال حاضر از بیشترین جمعیت و بزرگترین ذخیره نقدینگی جهان برخوردار است و رشد اقتصاد آن بسیار بالا است. اکنون که خبرها حاکی از آنند که بزرگترین شیل(ذخيره) نفتی جهان در این کشور کشف شده بسیاری از کارشناسان در بهت و حیرت فرورفتهاند. آلن کارول از دانشگاه ویسکانسین میگوید «حتی با یک دید محافظهکارانه هم این شیلهای تازه کشف شده را میتوان در بین مهمترین شیلهای جهان قرار داد». در مطالعهای که موسسه انرژیهای نو پتروچاینا انجام داد، برآورد شد که ذخیره گاز این شیلها به تنهایی میتواند برای بیش از 300 سال نیاز این کشور را برآورده کند.
در این سالها سرمایهگذاران در جایجای جهان توانستهاند سودهای بالایی را از شیلهای نفتی تازه کشف شده به دست آورند. برای مثال، فعالیت شرکت نفتی کوئست که در ساسکاچوان کانادا فعال است، توانست در کمتر از چهارسال 5700 درصد رشد کند. شرکت پتروبنک هم که در کالگاری فعال است، توانست در کمتر از 5 سال بیش از 1594 درصد رشد پیدا کند؛ اما احتمالا سودهای به دست آمده از شیل نفتی تازه کشف شده چین با موارد قبلی قابل مقایسه نیست.
انرژی: موضوع مرگ و زندگی
فکر میکنم لازم به گفتن نیست که چین گرسنه انرژی است. بر اساس گزارش آژانس انرژی بینالمللی، چین تا آخر سال جاری به بزرگترین مصرفکننده جهان تبدیل میشود. ژونگ خیانگ ژانگ از موسسه شرق-غرب هاوایی میگوید «موضوع انرژی در چین به یک مساله مربوط به امنیت ملی تبدیل شده است».
تعجبی نیست که تنها در یک ماه، چین 41 میلیارد دلار صرف کرد تا بتواند با کشورها و کمپانیهای مختلف فروشنده نفت قرارداد امضا کند. این کشور در سال 2009 روزانه بیش از 240 میلیون دلار نفت وارد کرد. نکته مهم این است که تقاضای این کشور روز به روز بیشتر میشود. در واقع رشد اقتصاد چین ادامه خواهد یافت و در آینده قابل پیشبینی، مصرف انرژی آن بسیار افزایش خواهد یافت».
تحولات در چین بسیار سریع اتفاق میافتد. برای مثال، سال گذشته فروش اتومبیلهای جدید در چین بیش از 50 درصد افزایش یافت و باعث شد این کشور (که تا سی سال پیش تنها 2000 اتومبیل داشت) به یکی از بزرگترین مصرفکنندگان کشور تبدیل شود. سال گذشته در کل این کشور حدود 13 میلیون اتومبیل جدید به فروش رسید که ادامه این روند باعث افزایش قابلملاحظه در مصرف بنزین خواهد شد.
اما از آن مهمتر هزاران کارخانه تولید فولاد، بتن و شیشهای هستند که ولعی باورنکردنی برای انرژی دارند. سال گذشته پکن یک بسته محرک اقتصادی 586 میلیارد دلاری اعمال کرد که تقریبا همه آن قرار است در بخش ساختوساز صرف شود. این امر باعث خواهد شد که تقاضا برای این کالاها افزایش یابد.
در واقع به جرات میتوان گفت وجود یک منبع مطمئن و فزاینده انرژی احتمالا مهمترین عامل تعیینکننده در آینده اقتصادی چین است. چین هر کاری لازم باشد، میکند تا به این منبع دست پیدا کند.
در ایالات متحده، صنعت گاز و نفت طی سالهای گذشته رونق زیادی داشته و تعداد زیادی میدان نفتی، مورد اکتشاف قرار گرفته است. طبق بررسی زمینشناسی ایالات متحده، ثروتمندترین این منابع که در کلورادو است، وسعتی بیش از 4 میلیون جریب دارد. شرکتهایی که در این منطقه فعالیت کردند به موفقیتهای زیادی دست پیدا کردهاند. در واقع هر شرکتی که توانست به موقع کار خود را در این منطقه شروع کند، بعد از مدتی پول خوبی به جیب زد؛ اما این حوزه نفتی با حوزه نفتی غرب چین قابل مقایسه نیست و از آن به شدت کوچکتر است.
جیال کیان از دانشگاه نفت چین اعلام کرده که ذخایر بالقوه این شیل نفتی حدود 428 میلیارد بشکه است. شایان ذکر است که این رقم از کل ذخایر اثبات شده در عراق و عربستان صعودی بیشتر است.
این فقط حکایت نفت این حوزه است. ذخایر گاز این شیل میتواند به تنهایی به کل تقاضای این کشور برای سه قرن پاسخ دهد. خلاصه اینکه سودآوری این حوزه قابل تصور نیست.
در حال حاضر مساله انرژی بین چین و آمریکا به مساله بسیار مهمی تبدیل شده است. باراک اوباما و هو جینتو اخیرا یک قرارداد بیسابقه را به امضا رساندند که طبق آن، امتیاز کشف و استخراج منابع چین تنها در اختیار تعداد کمی از بنگاههای آمریکایی قرار خواهد گرفت.
چین میتواند امیدوار باشد که تمام انرژی مورد نیازش را به دست آورده باشد؛ اما چیزی که چینیها ندارند ابزاری برای استخراج این نفت است. چینیها فعلا فقط استاد کپی کردند و میتوانند تقریبا هرچیز را تولید کنند؛ اما از نوآوری قاصرند. میتوان به جرات گفت که در تکنولوژیهایی مانند اکتشاف گاز و نفت، چین نسبت به دیگر کشورها عقبتر است.
نوامبر قبل، اوباما به چین سفر کرد. گفته شد که هدف اصلی این سفر آنطور که رسانههای آمریکایی گزارش دادند، بحث در مورد «تغییرات آبوهوایی» و انرژی «سبز» بود؛ اما اصل مطلب چیز دیگری بود. در این سفر مقدمات یکی از بزرگترین معاملات انرژی تاریخ چیده شد. هدف این قرارداد افزایش سرمایهگذاری، شتاب دادن توسعه و خلق فرصتهای تجاری برای کمپانیهای ایالات متحده در حوزه نفتی غرب چین است؛ اما چرا چین باید با چنین معاملهای موافقت کند؟ زیرا پس از دههها اکتشاف و استخراج شیل نفت، ایالات متحده تکنولوژی مورد نیاز چینیها را به دست آورده است. صنعت شیل نفتی در چین هنوز در مرحله نوزادی خود است.
در ایالات متحده آمریکا اولین کمپانیهایی که توانستند سرمایهگذاران خود را ثروتمند کنند، کمپانیهای اکتشاف نفتی بودند که از تکنولوژی تعیین آنچه که در زیر زمین است، برخوردار بودند؛ اما احتمالا در چین مساله کمی متفاوت خواهد بود. هیچ کمپانی غربی حتی اگر همه تکنولوژی مورد نیاز را هم در اختیار داشته باشد، نخواهند توانست به ذخایر شیل چین نزدیک شوند؛ مگر اینکه با یک شرکت نفتی چینی شریک شوند. لازم به گفتن نیست که این امر مشابه شراکت با دولت چین است. در واقع چین به این نحو است که میتواند کنترل خود را بر منابعش حفظ کند.
می توان پیشبینی کرد که اولین شرکتی که میتواند در حوزه نفتی چین مشغول به کار شود و به موفقیت دست یابد، شرکت کوچکی است که در تگزاس واقع شده است. این شرکت با وجود اندازه کوچکش یکی از قدیمیترین و مجربترین شرکتهایی است که در این حوزه فعال است و نوآوریهای زیادی صورت داده است. این شرکت در حال حاضر تکنولوژی جدیدی را توسعه میدهد که به جرات ادعا میکنم، میتواند صنعت نفت و گاز را به کلی دگرگون کند. به همین دلیل است که دولت چین این شرکت را برای اکتشاف و استخراج نفت خود استخدام کرده است.
در بیست و هفت مه2010 این شرکت قرارداد یک سرمایهگذاری مشترک را با شرکت نفت ملی چین (CNPC)، یکی از سه شرکت بزرگ نفتی تحت کنترل دولت در چین، به امضا رساند. طبق این قرارداد، کمپانی کوچک آمریکایی تجهیزات و تکنولوژی لازم را به چین میرساند. مدیر اجرایی این شرکت میگوید: «این معامله برای شرکت ما فرصتهای بسیار خوبی به وجود میآورد». در واقع و با توجه به حجم بسیار بالای حوزه نفتی غرب چین طبیعی است که این شرکت کوچک فرصت بسیار خوبی به دست آورده است.
حال این شرکت امیدوار است که بتواند سهم بازار خود را سه برابر و ارزش سهام خود را چهار برابر کند؛ اما من پیشبینی میکنم که رشد این شرکت بسیار بیشتر از این حرفها باشد.
همانطور که پیشتر گفتم معامله با CNPC معادل معامله با دولت چین و به عبارت دیگر معامله با سایر کمپانیهای نفتی تحت کنترل دولت چین (Sinopec، CNOOC و پتروچاینا) است. من مطمئنم که اگر این شرکت با یکی از این کمپانیها قرارداد ببندد، میتواند با سه تای دیگر هم وارد معامله شود.
حال که وضعیت دولت چین (و صنعت نفت چین و کل آینده اقتصاد چین) در گرو عملکرد این شرکت است، میتوان انتظار داشت که با آن مانند هر شرکت دولتی دیگری در چین رفتار شده و همان حقوق انحصاری به آن اعطا گردد.
اما در مرحله بعد طبیعتا شرکتهای استخراج نفت و گاز باید وارد عمل شوند و من اطلاع دارم که شرکتهای زیادی برای این حوزه نقشه کشیدهاند. یکی از این شرکتها در حال بستن یک قرارداد بیست ساله با پتروچاینا است. به محض اینکه تب نفت در چین گسترده شود این شرکت هم شکوفا خواهد شد؛ اما چیزی که من بر آن تاکید دارم این است که هر کسی میتواند از این روند استفاده کند و به منفعت خوبی دست پیدا کند.
پس از تقریبا دو دهه وابستگی به نفت، چین میداند که استفاده از موقعیتی که در اختیارش است چه اهمیتی دارد؛ اما هر کس که میخواهد از این وضعیت نهایت استفاده را ببرد، باید بداند که فرصتهای نفتی در چین به این شیلها محدود نمیشوند.
حوزه نفتی تاریم را که در شمال غربی چین واقع است را در نظر بگیرید. مطابق با گزارش وزارت معادن چین این حوزه حدود 80 میلیارد بشکه نفت و حدود 100 سال گاز طبیعی را در اختیار دارد. این فقط یکی از حوزههای این کشور دست نخورده است.
دولت چین تا قبل از این تنها به دو شرکت غربی اجازه داده بود که به اکتشاف و تولید در بزرگترین ذخایرش بپردازند. یکی از این کمپانیها که در وایومینگ واقع است، از سال 1996 تا به حال با دولت چین در مذاکره بوده است و چند سال گذشته تازه توانست امتیاز انجام فعالیتهای اکتشافی را در مناطق دست نخورده به دست آورد. آنها در سال 2002 اولین فعالیت اکتشافی خود را به انجام رساندند. این اکتشاف به این شرکت موقعیت بسیار خوبی داد و به سه برابر شدن ارزش سهام آن انجامید.
پس از اینکه این کمپانی در مرحله اول موفق شد، توانست فعالیتهای خود را گسترش دهد. این شرکت اخیرا ذخایر جدیدی را کشف کرده که هنوز به طور رسمی اعلام نشدهاند.
شرکت غربی دیگری هم که طی چند سال اخیر در چین فعالیت میکند، اخیرا به اکتشافات بسیار مهمی رسیده است. نکته قابل توجه آنکه تعدادی از بازیکنان کلیدی در سطح جهانی از جمله رییس سابق شل، رییس مالی سابق تگزاکو و وزیر سابق انرژی آمریکا اخیرا به هیات مدیره این شرکت پیوستهاند. این وقایع نشان میدهد که آینده این شرکت بسیار درخشان است. من فکر میکنم که این شرکت بنا دارد تا از روابط خود در چین و ایالات متحده استفاده کند تا به قراردادهای بزرگتری دست یابد.
اما فقط نفت و گاز نیست که آینده چین و جهان را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. چند سال پیش هم دولت چین سرمایهگذاری در طلا و نقره را آغاز کرد. قوانین این کشور در زمینه معدن نیز تغییر کرده و اکتشاف و استخراج در مناطق زیادی آغاز شده است.
دولت چین در شرکتهای معدنی زیادی سرمایهگذاری کرده و میتوان انتظار داشت که سهام این شرکتها نیز به زودی گران شوند.
*مت بادیالی زمینشناس و متخصص صنعت گاز و نفت است. تحقیقات وی در ژورنالهای علمی متعددی به چاپ رسیده است. وی همچنین عضو اتحادیه زمینشناسی آمریکا، انجمن زمینشناسی آمریکا و انجمن آمریکایی زمینشناسهای نفتی است.
در این سالها سرمایهگذاران در جایجای جهان توانستهاند سودهای بالایی را از شیلهای نفتی تازه کشف شده به دست آورند. برای مثال، فعالیت شرکت نفتی کوئست که در ساسکاچوان کانادا فعال است، توانست در کمتر از چهارسال 5700 درصد رشد کند. شرکت پتروبنک هم که در کالگاری فعال است، توانست در کمتر از 5 سال بیش از 1594 درصد رشد پیدا کند؛ اما احتمالا سودهای به دست آمده از شیل نفتی تازه کشف شده چین با موارد قبلی قابل مقایسه نیست.
انرژی: موضوع مرگ و زندگی
فکر میکنم لازم به گفتن نیست که چین گرسنه انرژی است. بر اساس گزارش آژانس انرژی بینالمللی، چین تا آخر سال جاری به بزرگترین مصرفکننده جهان تبدیل میشود. ژونگ خیانگ ژانگ از موسسه شرق-غرب هاوایی میگوید «موضوع انرژی در چین به یک مساله مربوط به امنیت ملی تبدیل شده است».
تعجبی نیست که تنها در یک ماه، چین 41 میلیارد دلار صرف کرد تا بتواند با کشورها و کمپانیهای مختلف فروشنده نفت قرارداد امضا کند. این کشور در سال 2009 روزانه بیش از 240 میلیون دلار نفت وارد کرد. نکته مهم این است که تقاضای این کشور روز به روز بیشتر میشود. در واقع رشد اقتصاد چین ادامه خواهد یافت و در آینده قابل پیشبینی، مصرف انرژی آن بسیار افزایش خواهد یافت».
تحولات در چین بسیار سریع اتفاق میافتد. برای مثال، سال گذشته فروش اتومبیلهای جدید در چین بیش از 50 درصد افزایش یافت و باعث شد این کشور (که تا سی سال پیش تنها 2000 اتومبیل داشت) به یکی از بزرگترین مصرفکنندگان کشور تبدیل شود. سال گذشته در کل این کشور حدود 13 میلیون اتومبیل جدید به فروش رسید که ادامه این روند باعث افزایش قابلملاحظه در مصرف بنزین خواهد شد.
اما از آن مهمتر هزاران کارخانه تولید فولاد، بتن و شیشهای هستند که ولعی باورنکردنی برای انرژی دارند. سال گذشته پکن یک بسته محرک اقتصادی 586 میلیارد دلاری اعمال کرد که تقریبا همه آن قرار است در بخش ساختوساز صرف شود. این امر باعث خواهد شد که تقاضا برای این کالاها افزایش یابد.
در واقع به جرات میتوان گفت وجود یک منبع مطمئن و فزاینده انرژی احتمالا مهمترین عامل تعیینکننده در آینده اقتصادی چین است. چین هر کاری لازم باشد، میکند تا به این منبع دست پیدا کند.
در ایالات متحده، صنعت گاز و نفت طی سالهای گذشته رونق زیادی داشته و تعداد زیادی میدان نفتی، مورد اکتشاف قرار گرفته است. طبق بررسی زمینشناسی ایالات متحده، ثروتمندترین این منابع که در کلورادو است، وسعتی بیش از 4 میلیون جریب دارد. شرکتهایی که در این منطقه فعالیت کردند به موفقیتهای زیادی دست پیدا کردهاند. در واقع هر شرکتی که توانست به موقع کار خود را در این منطقه شروع کند، بعد از مدتی پول خوبی به جیب زد؛ اما این حوزه نفتی با حوزه نفتی غرب چین قابل مقایسه نیست و از آن به شدت کوچکتر است.
جیال کیان از دانشگاه نفت چین اعلام کرده که ذخایر بالقوه این شیل نفتی حدود 428 میلیارد بشکه است. شایان ذکر است که این رقم از کل ذخایر اثبات شده در عراق و عربستان صعودی بیشتر است.
این فقط حکایت نفت این حوزه است. ذخایر گاز این شیل میتواند به تنهایی به کل تقاضای این کشور برای سه قرن پاسخ دهد. خلاصه اینکه سودآوری این حوزه قابل تصور نیست.
در حال حاضر مساله انرژی بین چین و آمریکا به مساله بسیار مهمی تبدیل شده است. باراک اوباما و هو جینتو اخیرا یک قرارداد بیسابقه را به امضا رساندند که طبق آن، امتیاز کشف و استخراج منابع چین تنها در اختیار تعداد کمی از بنگاههای آمریکایی قرار خواهد گرفت.
چین میتواند امیدوار باشد که تمام انرژی مورد نیازش را به دست آورده باشد؛ اما چیزی که چینیها ندارند ابزاری برای استخراج این نفت است. چینیها فعلا فقط استاد کپی کردند و میتوانند تقریبا هرچیز را تولید کنند؛ اما از نوآوری قاصرند. میتوان به جرات گفت که در تکنولوژیهایی مانند اکتشاف گاز و نفت، چین نسبت به دیگر کشورها عقبتر است.
نوامبر قبل، اوباما به چین سفر کرد. گفته شد که هدف اصلی این سفر آنطور که رسانههای آمریکایی گزارش دادند، بحث در مورد «تغییرات آبوهوایی» و انرژی «سبز» بود؛ اما اصل مطلب چیز دیگری بود. در این سفر مقدمات یکی از بزرگترین معاملات انرژی تاریخ چیده شد. هدف این قرارداد افزایش سرمایهگذاری، شتاب دادن توسعه و خلق فرصتهای تجاری برای کمپانیهای ایالات متحده در حوزه نفتی غرب چین است؛ اما چرا چین باید با چنین معاملهای موافقت کند؟ زیرا پس از دههها اکتشاف و استخراج شیل نفت، ایالات متحده تکنولوژی مورد نیاز چینیها را به دست آورده است. صنعت شیل نفتی در چین هنوز در مرحله نوزادی خود است.
در ایالات متحده آمریکا اولین کمپانیهایی که توانستند سرمایهگذاران خود را ثروتمند کنند، کمپانیهای اکتشاف نفتی بودند که از تکنولوژی تعیین آنچه که در زیر زمین است، برخوردار بودند؛ اما احتمالا در چین مساله کمی متفاوت خواهد بود. هیچ کمپانی غربی حتی اگر همه تکنولوژی مورد نیاز را هم در اختیار داشته باشد، نخواهند توانست به ذخایر شیل چین نزدیک شوند؛ مگر اینکه با یک شرکت نفتی چینی شریک شوند. لازم به گفتن نیست که این امر مشابه شراکت با دولت چین است. در واقع چین به این نحو است که میتواند کنترل خود را بر منابعش حفظ کند.
می توان پیشبینی کرد که اولین شرکتی که میتواند در حوزه نفتی چین مشغول به کار شود و به موفقیت دست یابد، شرکت کوچکی است که در تگزاس واقع شده است. این شرکت با وجود اندازه کوچکش یکی از قدیمیترین و مجربترین شرکتهایی است که در این حوزه فعال است و نوآوریهای زیادی صورت داده است. این شرکت در حال حاضر تکنولوژی جدیدی را توسعه میدهد که به جرات ادعا میکنم، میتواند صنعت نفت و گاز را به کلی دگرگون کند. به همین دلیل است که دولت چین این شرکت را برای اکتشاف و استخراج نفت خود استخدام کرده است.
در بیست و هفت مه2010 این شرکت قرارداد یک سرمایهگذاری مشترک را با شرکت نفت ملی چین (CNPC)، یکی از سه شرکت بزرگ نفتی تحت کنترل دولت در چین، به امضا رساند. طبق این قرارداد، کمپانی کوچک آمریکایی تجهیزات و تکنولوژی لازم را به چین میرساند. مدیر اجرایی این شرکت میگوید: «این معامله برای شرکت ما فرصتهای بسیار خوبی به وجود میآورد». در واقع و با توجه به حجم بسیار بالای حوزه نفتی غرب چین طبیعی است که این شرکت کوچک فرصت بسیار خوبی به دست آورده است.
حال این شرکت امیدوار است که بتواند سهم بازار خود را سه برابر و ارزش سهام خود را چهار برابر کند؛ اما من پیشبینی میکنم که رشد این شرکت بسیار بیشتر از این حرفها باشد.
همانطور که پیشتر گفتم معامله با CNPC معادل معامله با دولت چین و به عبارت دیگر معامله با سایر کمپانیهای نفتی تحت کنترل دولت چین (Sinopec، CNOOC و پتروچاینا) است. من مطمئنم که اگر این شرکت با یکی از این کمپانیها قرارداد ببندد، میتواند با سه تای دیگر هم وارد معامله شود.
حال که وضعیت دولت چین (و صنعت نفت چین و کل آینده اقتصاد چین) در گرو عملکرد این شرکت است، میتوان انتظار داشت که با آن مانند هر شرکت دولتی دیگری در چین رفتار شده و همان حقوق انحصاری به آن اعطا گردد.
اما در مرحله بعد طبیعتا شرکتهای استخراج نفت و گاز باید وارد عمل شوند و من اطلاع دارم که شرکتهای زیادی برای این حوزه نقشه کشیدهاند. یکی از این شرکتها در حال بستن یک قرارداد بیست ساله با پتروچاینا است. به محض اینکه تب نفت در چین گسترده شود این شرکت هم شکوفا خواهد شد؛ اما چیزی که من بر آن تاکید دارم این است که هر کسی میتواند از این روند استفاده کند و به منفعت خوبی دست پیدا کند.
پس از تقریبا دو دهه وابستگی به نفت، چین میداند که استفاده از موقعیتی که در اختیارش است چه اهمیتی دارد؛ اما هر کس که میخواهد از این وضعیت نهایت استفاده را ببرد، باید بداند که فرصتهای نفتی در چین به این شیلها محدود نمیشوند.
حوزه نفتی تاریم را که در شمال غربی چین واقع است را در نظر بگیرید. مطابق با گزارش وزارت معادن چین این حوزه حدود 80 میلیارد بشکه نفت و حدود 100 سال گاز طبیعی را در اختیار دارد. این فقط یکی از حوزههای این کشور دست نخورده است.
دولت چین تا قبل از این تنها به دو شرکت غربی اجازه داده بود که به اکتشاف و تولید در بزرگترین ذخایرش بپردازند. یکی از این کمپانیها که در وایومینگ واقع است، از سال 1996 تا به حال با دولت چین در مذاکره بوده است و چند سال گذشته تازه توانست امتیاز انجام فعالیتهای اکتشافی را در مناطق دست نخورده به دست آورد. آنها در سال 2002 اولین فعالیت اکتشافی خود را به انجام رساندند. این اکتشاف به این شرکت موقعیت بسیار خوبی داد و به سه برابر شدن ارزش سهام آن انجامید.
پس از اینکه این کمپانی در مرحله اول موفق شد، توانست فعالیتهای خود را گسترش دهد. این شرکت اخیرا ذخایر جدیدی را کشف کرده که هنوز به طور رسمی اعلام نشدهاند.
شرکت غربی دیگری هم که طی چند سال اخیر در چین فعالیت میکند، اخیرا به اکتشافات بسیار مهمی رسیده است. نکته قابل توجه آنکه تعدادی از بازیکنان کلیدی در سطح جهانی از جمله رییس سابق شل، رییس مالی سابق تگزاکو و وزیر سابق انرژی آمریکا اخیرا به هیات مدیره این شرکت پیوستهاند. این وقایع نشان میدهد که آینده این شرکت بسیار درخشان است. من فکر میکنم که این شرکت بنا دارد تا از روابط خود در چین و ایالات متحده استفاده کند تا به قراردادهای بزرگتری دست یابد.
اما فقط نفت و گاز نیست که آینده چین و جهان را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. چند سال پیش هم دولت چین سرمایهگذاری در طلا و نقره را آغاز کرد. قوانین این کشور در زمینه معدن نیز تغییر کرده و اکتشاف و استخراج در مناطق زیادی آغاز شده است.
دولت چین در شرکتهای معدنی زیادی سرمایهگذاری کرده و میتوان انتظار داشت که سهام این شرکتها نیز به زودی گران شوند.
*مت بادیالی زمینشناس و متخصص صنعت گاز و نفت است. تحقیقات وی در ژورنالهای علمی متعددی به چاپ رسیده است. وی همچنین عضو اتحادیه زمینشناسی آمریکا، انجمن زمینشناسی آمریکا و انجمن آمریکایی زمینشناسهای نفتی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر